سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 5933

  بازدید امروز : 0

  بازدید دیروز : 2

منتظران

 
دانش، میراثی ارجمند و نعمتی عام وگسترده است . [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: ساناز نیکخواه ::: پنج شنبه 86/9/8::: ساعت 3:6 عصر

 

 معرفت امام

مشکل عمده جامعه ما ، بسط سطحی مهدویت گرایی است . باید اذعان داشت که مهدویت و انتظار ، نه از حیث عقیدتی ، نه از حیث اندیشه و تفکر ، و نه از حیث سلوک و رفتار ، عمق چندانی در بین مردم و خصوصا جوانان ما ندارد .

مهم ترین ریشه این مشکل ، برخورد سنتی مردم با مهدویت و انتظار است . متاسفانه مردم ما عادت کرده اند ، آنچه را که آسان تر است و برای تامین زندگی مادی و عادی آنان ، سودمند تر  به نظر می رسد ، برگزینند و گرایش کمتری به مقوله های معرفتی و تعهد آور داشته باشند. مثلا نیمه شعبان را بهانه ای برای طاق نصرت بستن و تزیین معابر و برگزاری جشن ها قرار می دهند و مداحی ها را بر سخنرانی ها و دریافت پیام های مهدویت و انتظار ترجیح می دهند.

(البته باید توجه داشت که بستن طاق نصرت و چراغانی ها هر چه بیشتر و بهتر باید انجام شود ، اما باید رفتار ما به گونه ای باشدکه علاوه بر استفاده از نور ظاهری آنها، از نور معرفت صاحب آنها بهره مند گردیم.)

اکثر مردم ، زیارت جمکران و نماز صاحب زمان را تنها ابزاری برای درخواست حوائج از آن بزرگوار می شمارند.

و به جای آنکه امام را برای امام بخواهند ، امام را برای خود می خواهند، و از این که شناختی نسبت به مقام و مرام آن عزیز سفر کرده ندارند، کمبودی حس نمی کنند ، گویا هیچ وظیفه ای در ایام غیبت امام زمان بر عهده افراد گذاشته نشده است.

 

گر معرفت دهندت بفروش کیمیا را

                                                گر کیمیا دهندت ، بی معرفت گدایی

 


 
نویسنده: ساناز نیکخواه ::: چهارشنبه 86/7/25::: ساعت 9:48 صبح

 

 

 یه داستانی از کتاب داستان راستان آقای مطهری خوندم ازامام صادق انگار  امام صادق این جملات را برای من گفته خیلی خلاصه داستان را  می گم تا به جملات مهمش برسم فکر می کنم برای جویندگان حق جالب باشه:

مردی به نام عنوان بصری (ساناز نیکخواه) تشنه حقیقت در جستجوی سرچشمه یقیق به مدینه نزد مالک بن انس می ره و مدتی تو کلاس های ایشون درس می گیره. تا امام صادق از مسافرت بر می گردد و خیلی مشتاق پیش امام می ره ، امام می گه برو پیش مالک و ازش درس بگیر ، یه مدتی میره ولی دلش تاب نمی یاره دنبال معرفت ناب بوده . با بی قراری تمام دوباره خدمت امام می رسه ، امام بهش می گه:

 « معرفت خدا و نور یقین با رفت و آمد و این در و آن در زدن و آمد و شد نزد این فرد و آن فرد تحصیل نمی شود ، دیگری نمی تواند این نور را به تو بدهد . این علم درسی نیست ، نوری است که هرگاه خدا بخواهد بنده ای را هدایت کند در دل آن بنده وارد می کند. اگر چینن معرفت و نوری را خواهانی ، حقیقت عبودیت و بندگی را از باطن روح خودت جستجو کن و در خودت پیدا کن . علم را از راه عمل بخواه . از خداوند بخواه، او خودش به دل تو القا می کند »

 

 


 
نویسنده: ساناز نیکخواه ::: سه شنبه 86/7/10::: ساعت 2:44 عصر

 

 

 

 

همانا یکی از نشانه های یقین این است که هیچ کس را با به خشم آوردن خداوند خشنود نسازی .

 

محبوبترین کردار نزد خداوند سه چیز است : آن کس که واجبات الهی را انجام دهد ، از عابد ترین مردم به شمار می آید ، آن کس که از محرمات الهی بپرهیزد ، از پارساترین مردمان گردد ، و آن کس که به روزی مقدر شده از جانب خداوند قانع باشد ، از ثروتمند ترین مردم محسوب می شود.

 

سه چیز نجات بخش است : نگهداری از زبانت ، گریه و زاری بر لغزش هایت ، خانه ات را پناهگاه خود ساختن.

 

همه دیدگان در روز قیامت گریانند مگر سه دیده : آنکه در راه خدا بیداری کشیده ، دیده ای که از حرام ها ی الهی برهم نهاده شده و دیده ای که از بیم خدا بسیار اشک ریخته است.

 

خوشا چهره ای که خدایش می بیند برگناهی می گرید که کسی جز خدا بر آن گناه مطلع نیست.

 

اگر چهار خصوصیت در کسی باشد اسلام او کامل است :

راستگویی ، سپاسگذاری ، شرمساری ، خوش اخلاقی

 

 


 
نویسنده: ساناز نیکخواه ::: شنبه 86/6/31::: ساعت 3:25 عصر

 

 آرزو داشتم که تجلی صفات خدایی را در همه جا و همه کس ببینم جمال و جلال و کمال و علم و خلاقیت و عشق و محبت و اخلاص و انسانیت  را در مدار زندگی  بیابم

 

آرزو داشتم چه آرزوهای دور و دراز چه آرزوهای طلایی که احساس می کنم همه اش خاک شده

اکنون ناامید و دلشکسته دست از آرزو برداشته ام و تسلیم قضا و قدر شده ام

خوش دارم از همه چیز و همه کس دل ببرم و جز خدا انیسی و همراهی نداشته باشم

 خوش دارم که زمین زیراندازم و آسمان بلند رو اندازم باشد و از زندگی و تعلقات آن آزاد گردم

خوش دارم که مرا بسوزانند و خاکسترم را به باد بسپارند تا حتی قبری در این زمین اشغال نکنم

خوش دارم هیچ کس مرا نشناسد هیچ کس از غمها و دردهایم آگاهی نداشته باشد هیچ کس از راز و نیازهای شبانه ام نفهمد هیچ کس اشکهای سوزانم را در نیمه های شب نبیند هیچ کس به من محبت نکند هیچ کس به من توجه ننماید

جز خدا کسی را نداشته باشم جز خدا با کسی راز و نیاز نکنم جز خدا انیسی نداشته باشم جز خدا به کسی پناه نبرم

 می خواستم از زیر بار مسئولیت بگریزم مسئولیت تحمل درد و غم تنهایی می خواستم که درد را با معجزه عشق به لذت تبدیل کنم می خواستم انیسی خدایی بییابم و تنهایی خود را در وجود او به عبادت بپردازم می خواستم قلب شکسته ام را به او بگشایم و او با پنجه های لطیف رحمتش بر شکستگی های قلبم مرحم بگذارد می خواستم اشک را که عصاره وجود من است تقدیمش کنم و او با سر زلفش دیدگان اشک آلودم را پاک کند

ای خدای بزرگ آنچنان عشق خود را در دل ما جایگزین کن که جایی برای دیگری نماند آنچنان روح ما را تسخیر نما که هوای دیگری نکند آنچنان همه هستی ما را از وجود خود پر کن که از همه کس و از همه چیز بی نیاز باشیم.

آنقدر به ما معرفت ده که جز تو کسی را نپرستیم آنقدر به ما عزت ده تا در برابر هیچ طاغوتی به زمین نیفتیم آنقدر به ما شجاغت ده که در مقابل هیچ ظالمی تسلیم نشویم

خدایا!مرا ببرـ

 خسته شده ام-

قلب شکسته ام قابل التیام نیست

اقیانوسی از شکست آتشفشانی از درد آسمانی از تنهایی مرا احاطه کرده است روح حساسم را کسی درک نمی کند و من نمی خواهم هرگز نمی خواهم کسی مرا درک کند ابدا انتظار ندارم که با کسی راز دل بگشایم

سوخته ام مرده ام دل شکسته ام پژمرده ام

 بگذار از دنیا بگذرم بگذار دنیا را سه طلاقه کنم بگذار از همه خوبیها و لذت ها و پیروزیها و امیدها  و آرزوها بگذرم

خدایا به سوی تو می آیم من متعلق به توام من زاده توام من امر توام من عشق توام من درد توام

 تو مرا کفایت می کنی بگذار از همه چیز ببرم حتی از زیبایی حتی از غروب آ فتاب حتی از نغمه پرندگان حتی از موج دریا حتی از نغمه اسرارآمیز ستاره سحر

 مرا بس است همین تجربه های تلخ همین لذات کثیف همین آرزوهای خاکی همین خواستنیهای زود گذرهمین خوشیهای پر درد 

 خدایا تو زیبایی را خلق کردی و در غروب آفتاب مخرجی برای تسهیل دردها و غم ها و انتقال آنها به زیبایی و عرفان و در طلوع صبح حیات و نشاط و عظمت و مبارزه و زیبایی در غروب

 خدایا تو را شکر می کنم که در زیبایی غروب جاذبه ای خدایی گذاشتی که روح انسان را از زمین خاکی جدا کند و دردها و غم ها را به زیبایی و عرفان  مبدل نماید و تحمل شکنجه ها و مصیبتهای روزانه را آسان کن

د خدایا!خود را به تو می سپریم تا در میان طوفانها از میان گردابهای خطر ما را راهنمایی کنی با نور ایمان ما را روشن نمایی با آتش عشق خود خواهیها و ناپاکیهای وجود ما را بسوزانی

 خدایا!ما را ببخش از گناهانی که ما را احاطه کرده و خود از آن آگاهی نداریم گناهانی که می کنیم و با هزار قدرت عقل توجیه می کنیم و خود از بدی آن آگاهی نداریم

خدایا !تو آنقدر به من رحمت کرده آنچنان مرا مورد عنایت خود قرار داده ای که من از وجود خود شرم می کنم خجالت می کشم که در مقابلت بایستم و خود را کوچکتر از آن می بینم که در جواب اینهمه بزرگواری و پروردگاری تو را شکر کنم و تشکر را نیز نقصی و اهانتی به ساحت مقدست می دانم

خدایا  تنهایم گفتنی های زیاد بر دلم موج میزند ولی قلب محرمی ندارم که برایش بازگو کنم غمها و دردها بر دلم انباشته میشود ولی کسی نست که آنها را شماره کند مدام در آتش سوزان میسوزم هر کس که به من نزدیک شود وجودش به آتش کشیده می شود قلب شکسته و دیوانه مرا کسی تحمل نمی کند روح سرکش و بلندپرواز مرا کسی همراهی نمی نماید

اینست زندگی من اینست سرنوشت اینست آنچه خدای بزرگ بر من مقدر کرده است من نیز عاشقانه ومتواضعانه تسلیم اراده اویم و جز این چیزی نمی خواهم

 ای اشک مقدس! سلام خالصانه مرا بپذیر.

تو ای اشک! عصاره ئ وجودی.تو آتشفشان قلب سوزانی که می جوشی و می سوزی و در دیدگاه انسان به عالم وجود قدم میگذاری ای اشک ! ای انیس شبهای تار من ای آنکه در اوج صعود به سوی معراج مرا همراهی کردی ای آنکه در سخت ترین دردها و کشنده ترین غم ها قلب مجروحم را تسکین بخشیده ای ای آنکه وجودم را تطهیر کردی و مثل طفلی معصوم از گناهان پاکم نمودی ای آنکه مرا ذوب کردی و کیمیا صفت وجود خاکیم را به خدا رساندی ای آنکه مرا نیست کردی از خود خواهی و خودبینی نجاتم دادی مرا به مرحله فنا رساندی که جز خدا نبینم و جز خدا نگویم و جز خدا نخواهم

 آنجا که آتش عشق و محبت در دلم موج می زند و قطرات اشک که شیرازه حیات من است بر صورتم می غلطد می خواهم او لطف آنرا درک کند و از زیبایی آن اشک لذت ببرد خدایا! آتقدر به ما قدرت تحمل ده که اگراز زمین و آسمان رگبار دشمنی و باران تهمت ببارد در ایمان خالصانه ما به تو خللی وارد نشود و در امید بی پایان ما به رحمت تو لکه سیاهی ننشیند  

 


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

درباره خودم

 

حضور و غیاب

 

اشتراک